از اون روزی که خورشید خانوم درخواست عمومی کرد برای نوشتن از لایحه جدید به نام حمایت از خانواده به کام مرد خانواده، هی میخوام بیام بنویسم هی حناق میگیرم. هی فکر میکنم اصلن تصویب این قانون چه فرقی میکنه به حال این مردم. توصیب نشدنش چی؟
مگه همین الان نیست که مردای پولدار( به شرط تمکن مالی) با هر سنی دنبال دختران نوجون که جای دختر خودشون هم هست نمی افتند. مگه به چشم نمیبینیم خیلی ها رو که تا شلوارشون دو تا شد میرن دنبال بعدی ها اجازه ی همسر اول کیلویی چنده؟ اگه این قانون هم تصویب نشه و اصلن از دستور کار مجلس هم خارج بشه با فرهنگ و منش و خلق و خوی رایج مردم مون چه کنیم؟
میشینم فکر میکنم از این بیشتر نمیشد بهمون توهین بشه نمیشد. باید یه کاری کرد باید یه فریادی زد. بعد میبینم حالا که چی آخرش اون چیزی که باید عوض بشه مردم اند. مردم اند که با رفتارهاشون قوانین رو تغییر میدند. درسته که از بالا هم میشه قوانین رو تغییر داد تا باعث تغییر در رفتار جامعه شد اما کی قراره این تغییر رو بده؟ دولت و نماینده هایی که بیشتر از هر زمان دیگه ای بیشتر شبیه توده ی مردم ایران هستند؟اگه مردم نمی خواسنند اصلن هیچ وقت شاهد این همه تحقیر و توهین نبودیم.
من تحقیر و توهین رو اون روزی فهمیدم که نصف برادرم ارث بردم با اینکه تا بودن بابا هیچ فرقی بین ما نبود.
اون وقتی فهمیدم زن بودن و مادر بودن وقتی زاده ی جایی به اسم ایرانی درد داره که مامان برای گرفتن حضانت برادرم باید به عمویی که خودش رو از ما دور کرده بود تا یه وقت مجبور به قبول کمترین مسیولیتی نشه، خواست تا برگه ی اداره ی سرپرستی رو امضا کنه.
اون وقتی درد کشیدم که کارمند سفارت بهم صد تا برگ میده تا شوهرم که نصف من هم برای به دنیا اومدن فرزندمون اذیت نشده امضا کنه و سرم منت میذاره که فقط با اجازه رسمی اون میتونید برای بچه تون شناسنامه و پاسپورت بگیرید.
اون موقعی فهمیدم که زن بودن اینقدر تو جامعه ای مثل ایران بی ارزشه که پلیس فرودگاه بهم گفت تا امضا پدر برای خروج فرزند توی پاسپورتت نباشه من باور نمیکنم که تو حتی مادرش باشی و بعید نیست بچه رو دزدیده باشی.
همه ی اینها تحقییری هست که قانونن به من و همه ی زنهای ایرانی به تناسب کارشون شده. اما با همه این دردها باور دارم که هیچ تحقیری بدتر از اونی نیست که توی خانه و خانواده زنی بابات جنسیتش میکشه. همونی که از فرهنگ و منش عقب مونده میاد ودرست شدنش با اینکه با تغییر قانون به شکل مترقی ترش ممکنه اما بیشتر نیاز به فرهنگ سازی و اطلاع رسانی داره و با این وضعیت بی سامان ایران که روز به روز هم بدتر میشه از اصلاحش نا امیدم.
مگه همین الان نیست که مردای پولدار( به شرط تمکن مالی) با هر سنی دنبال دختران نوجون که جای دختر خودشون هم هست نمی افتند. مگه به چشم نمیبینیم خیلی ها رو که تا شلوارشون دو تا شد میرن دنبال بعدی ها اجازه ی همسر اول کیلویی چنده؟ اگه این قانون هم تصویب نشه و اصلن از دستور کار مجلس هم خارج بشه با فرهنگ و منش و خلق و خوی رایج مردم مون چه کنیم؟
میشینم فکر میکنم از این بیشتر نمیشد بهمون توهین بشه نمیشد. باید یه کاری کرد باید یه فریادی زد. بعد میبینم حالا که چی آخرش اون چیزی که باید عوض بشه مردم اند. مردم اند که با رفتارهاشون قوانین رو تغییر میدند. درسته که از بالا هم میشه قوانین رو تغییر داد تا باعث تغییر در رفتار جامعه شد اما کی قراره این تغییر رو بده؟ دولت و نماینده هایی که بیشتر از هر زمان دیگه ای بیشتر شبیه توده ی مردم ایران هستند؟اگه مردم نمی خواسنند اصلن هیچ وقت شاهد این همه تحقیر و توهین نبودیم.
من تحقیر و توهین رو اون روزی فهمیدم که نصف برادرم ارث بردم با اینکه تا بودن بابا هیچ فرقی بین ما نبود.
اون وقتی فهمیدم زن بودن و مادر بودن وقتی زاده ی جایی به اسم ایرانی درد داره که مامان برای گرفتن حضانت برادرم باید به عمویی که خودش رو از ما دور کرده بود تا یه وقت مجبور به قبول کمترین مسیولیتی نشه، خواست تا برگه ی اداره ی سرپرستی رو امضا کنه.
اون وقتی درد کشیدم که کارمند سفارت بهم صد تا برگ میده تا شوهرم که نصف من هم برای به دنیا اومدن فرزندمون اذیت نشده امضا کنه و سرم منت میذاره که فقط با اجازه رسمی اون میتونید برای بچه تون شناسنامه و پاسپورت بگیرید.
اون موقعی فهمیدم که زن بودن اینقدر تو جامعه ای مثل ایران بی ارزشه که پلیس فرودگاه بهم گفت تا امضا پدر برای خروج فرزند توی پاسپورتت نباشه من باور نمیکنم که تو حتی مادرش باشی و بعید نیست بچه رو دزدیده باشی.
همه ی اینها تحقییری هست که قانونن به من و همه ی زنهای ایرانی به تناسب کارشون شده. اما با همه این دردها باور دارم که هیچ تحقیری بدتر از اونی نیست که توی خانه و خانواده زنی بابات جنسیتش میکشه. همونی که از فرهنگ و منش عقب مونده میاد ودرست شدنش با اینکه با تغییر قانون به شکل مترقی ترش ممکنه اما بیشتر نیاز به فرهنگ سازی و اطلاع رسانی داره و با این وضعیت بی سامان ایران که روز به روز هم بدتر میشه از اصلاحش نا امیدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر