خب گاهی هم پیش میاد- یعنی من اینجوری فرض میکنم که برای همه پیش میاد هر چقدر هم به روی خودشون نیارند تا کمتر دردم بیاد- که گاهی وقتی برمیگردیم و به قدیمتر نگاه میکنیم میبینیم انتخابمون بهترین نبوده. گاهن به کل قضیه شک میکنیم که اصلن مگه این من بودم که اینجوری بودم.
بعدش این موقعها هی حری میخوریم هی به خودمون لعنت میفرستیم و آخر سر هی دعا میکنیم کسی ما رو تو اون موقع یادش نیاد بلکه خودمون هم فراموش کنیم عاملیتمون رو. بعد که از مرحله ی درد گذشتیم و کمی با خودمون رو راستتر شدیم میبینیم اصلن اون قدیمها کار دیگهای از دستمون برنمیومده.
حالا فقط میمونه این مسیله که چه جوری اون آدمه این آدمه شده.
بعدش این موقعها هی حری میخوریم هی به خودمون لعنت میفرستیم و آخر سر هی دعا میکنیم کسی ما رو تو اون موقع یادش نیاد بلکه خودمون هم فراموش کنیم عاملیتمون رو. بعد که از مرحله ی درد گذشتیم و کمی با خودمون رو راستتر شدیم میبینیم اصلن اون قدیمها کار دیگهای از دستمون برنمیومده.
حالا فقط میمونه این مسیله که چه جوری اون آدمه این آدمه شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر