دوستتر میداشتم اگر آدمها روراستتر بودند. حداقل برای مانند منی که زودباور میکنم.
شاید آن وقت میگفتند که همه اش هم دل نیست وعشق. گیرم قسمت بزرگیش این باشد. آن وقت میگفتند که ترک عادت موجب به مرض است گاهی. مثلن می توانستند برایم دلیل بیاوردند که اقتضای مادربودن است که همه چیز زندگی را برای بچه ات بخواهی. وآنقدر میگفتند و علت میتراشیدند تا قانعم میکردند به دلخوشی های بی رنگ و رو.
شاید باید با آدم زودباوری مثل من که عشق را زودتر از هر دلیلی باور میکند روراست می بودنند.
شاید باید با آدم زودباوری مثل من که عشق را زودتر از هر دلیلی باور میکند روراست می بودنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر