دیشب خواب مدرسه مون رو میدیدم. از اون خوابهایی که خیلی احساس خوبی به آدم میده.
خواب میدیدم همه دوستان دوران مدرسه تو همین سنی که هستیم برگشتیم مدرسه که یه دوره بگذرونیم. میگفتند برای اینکه مدرکتون قبول باشه باید یه دوره دوباره تو مدرسه بخونید.
من هم خیلی ناراحت بودم که حالا من مانتو از کجا بیارم بپوشم ولی یکی بهم گفت دیگه اشکالی نداره میتونی مانتو کوتاه هم بپوشی! همه دوستان دوران مدرسه ای بودند. سایه و غزل شهر قصه هم بودند.
انقدر خوابم مزه داد که نگو. خیلی خوب بود که باز همگی دور هم جمع شده بودیم.
از همه باحالتر این بود که من هنوز هم از مدیر مدرسه مون حساب میبردم و تو خواب که دیدمش خجالت میکشیدم که شکمم انقدر قلنبه است!
در حاشثه بی ربط: دیدید برای یه چیزهایی بی خودی آدم وقت نداره. دو ماهی هست دارم این تی شرت رو که الان تنمه میپوشم اما هنوز این پلاستیک که مارک بهش وصله و پشت گردن میفته رو نکندم. هی باید مثل شپشی ها پشت گردنم رو بخارونم!
در حاشیه با ربط:شاید یه چند روزی ننویسم اما بعدش یه سورپرایز دارم. میشه اون موقع حتمن بهم سر بزنید یه درخواستی ازتون دارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر