دیشب فیلم North Country رو دیدم.
چیزی که بعد از فیلم به فکرم رسید این بود که بیشتر مواقع، مبارزه ها برای گرفتن یه حق یا تغییر یه قانون ناعادل یا تبعیض گرا، وقتی به نتیجه رسیده که در پی یه اتفاق، یه نفر یا یه گروه خواسته ازحق خودش دفاع کنه یا قانونی رو که بهش آسیب زده تغییر بده.
مثل همین داستان فیلم نورث کانتری؛ یا مثل تغییر قانون حضانت فرزند پسر بعد از جریان کشته شدن اون پسر کوچولو با وکالت شیرین عبادی؛ یا خیلی مثالهای تاریخی دیگه.
البته این که آدم بشینه منتظر تا اتفاقی بیفته و بعد به فکر تغییر باشه در حالی که تبعیض یا ضعف رو میبینه یکم دور از عقله ولی معمولن اینجور حرکتها چون خودجوش و به مناسبت زمان و با وجود شواهد و دلایل کافی هست نتیجه مطمین تری رو داره.
بعد از دیدن این فیلم و البته با دونستن از بعضی از اتفاقاتی که تو کشورهای غربی افتاده باز هم به این نتیجه رسیدم که این کشورها هم همچین مردم خیلی روشنفکری از ابتدا نبودند و فقط در طول زمان رفتارهاشون دچار تغییر و متمدنانه و انسانی تر شده.
میدونم که هنوز هم مثلن تو جامعه آمریکا برای خیلی از مردم تابوها از بین نرفته و خیلی ها هنوز سنتی و دگم مذهبی هستند اما حداقلش اینه که قوانین انسانی تری نسبت به ایران دارند. و همین قوانین از حقوق مثلن کودکان و زنان و اقلیتهای جنسی دفاع میکنه.
اینجور فکر کردن باعث میشه بیشتر به آینده ایران و حرکتهایی مثل جنبش زنان ایران امیدوار باشم.
البته مثل همیشه فکر میکنم تا ما تغییر رو از خودمون و باورها و برخوردهامون شروع نکنیم چیزی در جامعه مون عوض نمیشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر