این فرشته کوچولو که تو عکس میبینید، سام، پسر من و شوشو ه که به همه خاله و عموهای وبلاگیش سلام میکنه.

هر روز میام بنویسم بعد فکر میکردم با این همه محبتی که دوستام بهم داشتند و دیدن رقم کامنت های پست قبلی میگفتم چی بنویسم که هم هیجان این روزها و مادر شدنم رو نشون بده هم بتونم از همه یه تشکر درست و حسابی بکنم بابت این همه محبتی که به من داشتند. کارهای اضافه شده این مدت و بی حالی بعد از زایمان هم مزید بر علت شد و این شد که هی عقب افتاد.
حالا دوستان گلم از همتون ممنونم که انقدر به فکرم بودید و ازتون ممنونم بابت پیغامهای قشنگتون. فکرنکنم هیچ کس تو این وبلاگستان برای یه پست نیم خطی این همه کامنت باحال گرفته باشه. خلاصه دم همگی گرم و دلتون شاد که انقدر خوشحالم کردید.
پ.ن: دوست دارم ماجرای به دنیا اومدن سام روهم به عنوان یادگاری برای دل خودم و دوستانی که دوست دارند بخونند بنویسم اما باشه برای دفعه بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر