برنامه ناپذیرترین وضعیت دنیا تازه مادر بودن ه!!!
در حاشیه1: این رو برای غر زدن نگفتم ها. عین مامان عسلی ها قربون پسرم هم میرم. برای این گفتم که بگم هر چی هم میخوام برنامه بذارم آخرش نمیشه و این یکمش اگه تقصیر من باشه بقیه اش برمیگرده به موجود کوچولویی که هیچ برنامه ای سرش نمیشه و من هم هنوز زبونش رو درست نمیفهمم.
در حاشیه 2:جیگرم کباب شد وقتی دیشب رفتم دنبالش مهد کودک و اون با دیدن من و مامان زد زیر گریه و بعدش که مامان بغلش کرد سرش رو عین بچه گنجیشک کرده بود تو بغل مامان.
اصلن فکر نمیکردم از الان انقدر بهمون عادت کرده باشه و ما رو بشناسه.
حالا تا مامان هست میخوام بذارم از بودن در کنار مامان بزرگش لذت ببره.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر