عشق یعنی اینکه هر روز من رو تشویق به ورزش میکنی. خودت اسمم رو مینویسی.
عشق یعنی با لبخند و شوخی بعد از یه روز سخت به خونه اومدن.
عشق یعنی غذا رو با لذت خوردن و با هر قاشق از خوشمزگی اون تعریف کردن.
عشق یعنی بوسیدن من بیشتر از پسرک.
عشق یعنی وقتی میگم نمیتونم امشب بیدار بشینم سر درس، بگی من هم باهات بیدار میمونم. و بیدار میشینی حتی اگه من خوابم ببره.
عشق یعنی دوتایی کنار پسرک دراز کشیدن تا به خواب رفتنش. عشق یعنی بعد از اون خواب عمیق، ناگهانی بیدار شدن و شستن ظرفها فقط برای اینکه کار صبح من کمتر باشه.
عشق یعنی کنار هم فیلم دیدن. تا خوابیدن روی بازوهات.
عشق یعنی چشم باز کردن از خواب با لمس بوسه آخر شب.
عشق یعنی همه اون چیزهایی که با همون یکی دوساعت آخر شب کنار هم بودن نصیبم میکنی.
بیخود نیست همه روزم رو به امید شب کنار تو، عزیزترین رفیق همه این سالها، بودن میگذرونم.
عشق یعنی با لبخند و شوخی بعد از یه روز سخت به خونه اومدن.
عشق یعنی غذا رو با لذت خوردن و با هر قاشق از خوشمزگی اون تعریف کردن.
عشق یعنی بوسیدن من بیشتر از پسرک.
عشق یعنی وقتی میگم نمیتونم امشب بیدار بشینم سر درس، بگی من هم باهات بیدار میمونم. و بیدار میشینی حتی اگه من خوابم ببره.
عشق یعنی دوتایی کنار پسرک دراز کشیدن تا به خواب رفتنش. عشق یعنی بعد از اون خواب عمیق، ناگهانی بیدار شدن و شستن ظرفها فقط برای اینکه کار صبح من کمتر باشه.
عشق یعنی کنار هم فیلم دیدن. تا خوابیدن روی بازوهات.
عشق یعنی چشم باز کردن از خواب با لمس بوسه آخر شب.
عشق یعنی همه اون چیزهایی که با همون یکی دوساعت آخر شب کنار هم بودن نصیبم میکنی.
بیخود نیست همه روزم رو به امید شب کنار تو، عزیزترین رفیق همه این سالها، بودن میگذرونم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر