شاید برای وبلاگنویسی هم بشه دوره های مختلف تعریف کرد. برای من وقتی شروع کردم فقط نوشتن بود از اتفاقات و برداشتهام از زندگی روزانه. اوایل سخت بود پیدا کردن موضوعی که کمی جالب باشه و بتونه توجه خواننده ای رو جلب کنه. بعد از مدتی روزانه موضوعات زیادی پیش میومد که همون موقع ایدهی یه نوشته رو به ذهنم میرسوند.
تا اینکه به اوج اعتیاد وبلاگنویسی رسیدم. یعنی دیگه از هر موضوعی قصهای برای تعریف کردن داشتم هرچند بیشترش فقط در بایگانی ذهن خودم میموند.
در بین این راه که تا حالا اومدم دوستان زیادی پیدا کردم که بهترین اتفاق وبلاگ نویسی بوده. شاید داشتن آرشیوی از این روزهایی که گذشت هم خودش گنجینهی باارزشی باشه در سالهای دور آینده.
اما مدتی ه که فکر میکنم وبلاگنویسی به این طریق چیزی به من اضافه نمیکنه.
شاید ایراد باشه شاید هم فضیلت که کسی بخواد از تمام اتفاقات و برنامه های زندگیش به یه نتیجه ی ارزشمند برسه یا چیزی به چنگ بیاره اما من از اون آدمها که اگه موضوعی نه برام جنبه سرگرمی داشته باشه و نه چیزی به دانش و تواناییهام اضافه کنه برام آزاردهنده میشه.
حقیقت هم اینه که دلم نمیاد رابطه ام روبا دنیای وبلاگنویسی قطع کنم. اینه که چند وقتی ه به یه روش متفاوت فکر میکنم.
روش متفاوتم هم اینه که:
1. بجای نوشتن فارسی که دیگه لطف چندانی نداره و برای تقویت مهارت نوشتاریم به زبان انگلیسی بنویسم. دوست دارم خودم رو از این سطحی که هستم بالاتر بکشم و با وجود تمام کارهایی که در طول روز دارم شاید این روش بهم کمک زیادی بکنه.
2. سعی کنم به جای وسط روز وبلاگ نوشتن شبها آخر وقت بعد از خوابیدن بقیه خانواده بیام و بنویسم.
3.حداقل تا مدتی سعی کنم هر شب بنویسم.
4. روزانه و از همون برداشتهام از مسایل مختلف بنویسم و تا اونجایی که میشه خلاصه.
5.گاهن که دلم تنگ شد به همین روش سیزده تایی یه پست هوا کنم.
میدونم احتمال داره تعداد خواننده هام کمتر بشه که راستش خیلی هم بدم نمیاد. این رو به حساب توهین نذارید و به حساب ذات بی در و پیکراینترنت بذارید اما اون موقع که تعداد ویزیتورهام به بالای پونصد تا رسیده بود همش فکر میکردم چه مدل آدمهایی با چه روحیه و افکاری سرشون رو میکنند وسط زندگیم و خودم هم بهشون اجازه میدم. امیدوارم خواننده های آدم حسابی م این رو حمل بر خودخواهی نکنند فقط اینکه کمی احساس میکنم مرزهای حریم خصوصی م سست شده.
لطفن غلطهای احتمالی در نوشته های آینده ام رو به حساب تازه کار بودن بذارید. چون تو این مورد حقیقتن یه شروع کننده ام و با اینکه مهارتهای دیگه زبانم قابل قبول ه اما غیر از نوشته های علمی - تخصصی هیچ تجربه ی نوشتن یه متن به انگلیسی رو ندارم.
اگر کسی هم مهربانانه بهم اشتباه هاتم رو گوشزد کنه ممنونش میشم. میگم مهربانانه که خیلی تند نرید ومعلم بازی درنیارید که اصلن تحملش رو ندارم. این رو هم بذارید به حساب مردادی بودنم!
برای اولین بار از همین آخرین سیزده تایی م شروع کردم.
تا اینکه به اوج اعتیاد وبلاگنویسی رسیدم. یعنی دیگه از هر موضوعی قصهای برای تعریف کردن داشتم هرچند بیشترش فقط در بایگانی ذهن خودم میموند.
در بین این راه که تا حالا اومدم دوستان زیادی پیدا کردم که بهترین اتفاق وبلاگ نویسی بوده. شاید داشتن آرشیوی از این روزهایی که گذشت هم خودش گنجینهی باارزشی باشه در سالهای دور آینده.
اما مدتی ه که فکر میکنم وبلاگنویسی به این طریق چیزی به من اضافه نمیکنه.
شاید ایراد باشه شاید هم فضیلت که کسی بخواد از تمام اتفاقات و برنامه های زندگیش به یه نتیجه ی ارزشمند برسه یا چیزی به چنگ بیاره اما من از اون آدمها که اگه موضوعی نه برام جنبه سرگرمی داشته باشه و نه چیزی به دانش و تواناییهام اضافه کنه برام آزاردهنده میشه.
حقیقت هم اینه که دلم نمیاد رابطه ام روبا دنیای وبلاگنویسی قطع کنم. اینه که چند وقتی ه به یه روش متفاوت فکر میکنم.
روش متفاوتم هم اینه که:
1. بجای نوشتن فارسی که دیگه لطف چندانی نداره و برای تقویت مهارت نوشتاریم به زبان انگلیسی بنویسم. دوست دارم خودم رو از این سطحی که هستم بالاتر بکشم و با وجود تمام کارهایی که در طول روز دارم شاید این روش بهم کمک زیادی بکنه.
2. سعی کنم به جای وسط روز وبلاگ نوشتن شبها آخر وقت بعد از خوابیدن بقیه خانواده بیام و بنویسم.
3.حداقل تا مدتی سعی کنم هر شب بنویسم.
4. روزانه و از همون برداشتهام از مسایل مختلف بنویسم و تا اونجایی که میشه خلاصه.
5.گاهن که دلم تنگ شد به همین روش سیزده تایی یه پست هوا کنم.
میدونم احتمال داره تعداد خواننده هام کمتر بشه که راستش خیلی هم بدم نمیاد. این رو به حساب توهین نذارید و به حساب ذات بی در و پیکراینترنت بذارید اما اون موقع که تعداد ویزیتورهام به بالای پونصد تا رسیده بود همش فکر میکردم چه مدل آدمهایی با چه روحیه و افکاری سرشون رو میکنند وسط زندگیم و خودم هم بهشون اجازه میدم. امیدوارم خواننده های آدم حسابی م این رو حمل بر خودخواهی نکنند فقط اینکه کمی احساس میکنم مرزهای حریم خصوصی م سست شده.
لطفن غلطهای احتمالی در نوشته های آینده ام رو به حساب تازه کار بودن بذارید. چون تو این مورد حقیقتن یه شروع کننده ام و با اینکه مهارتهای دیگه زبانم قابل قبول ه اما غیر از نوشته های علمی - تخصصی هیچ تجربه ی نوشتن یه متن به انگلیسی رو ندارم.
اگر کسی هم مهربانانه بهم اشتباه هاتم رو گوشزد کنه ممنونش میشم. میگم مهربانانه که خیلی تند نرید ومعلم بازی درنیارید که اصلن تحملش رو ندارم. این رو هم بذارید به حساب مردادی بودنم!
برای اولین بار از همین آخرین سیزده تایی م شروع کردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر