من از اون آدمهام که از بچگی هر وقت دستم میرسید جوجه و گربه و انواع و اقسام پرنده ها رو نگه میداشتم. بعضی وقتها هم دور از چشم مامان با سگ دوست و آشنا اختلاط میکردم.
هنوز هم اگه سگ و گربه تو خیابون ببینم اگه صاحبشون روی خوش نشون بده بدم نمیاد یه دستی به سروگوششون بکشم یا باهاشون بازی کنم.
عاشق اردکهای دانشگاه و پرستوهایی که تو پارکینگمون لونه کردند ام.
خلاصه که حیوون دوستم و کلی هم باهاشون حال میکنم.
اما
هنوز هم که هنوزه وقتی پلاستیک پیپی رو دست زن و مردهایی که پٍتشون رو برای هواخوری میارند بیرون و دیدن دستکش تو دشتشون که باهاش پیپیها رو از روی زمین جمع میکنند حالم رو به شدت بد میکنه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر