تو خونواده پدری و مادری من همه از مرحوم پدر بزرگم تا اون فینگیلی های فامیل عشق فوتبالند به صورت دیوانه وار؛ غیر از من و اون موقع ها که زنده بود بابام.
تمام دوستام هم اهل فوتبالند و با این سن و سال هنوز عین دختر دبیرستانی ها تمام گاسیپ های فوتبال رو پیگیری میکنند.
این وسط یه شوشو یی هم دارم که بدتر از همه دیوونه فوتباله و همیشه هم ادعاش اینه که اگه دنبال درس نرفته بود حتمن فوتبالیست بزرگی میشد.
من هم یه وقتایی که میخوام جلوی بقیه کم نیارم یه اظهار نظر هایی میکنم که فقط باعث خنده بقیه میشم.
چند روز پیش تلویزیون اینجا داشت یه چیزی از فوتبال نشون میداد(شما دیگه بهم نخندید اما فکر کنم همین بازی آخر که یه تیمی از اروپا اول شد، بود) به شوشو میگم این یارو مو بلنده همونیه که تازگی ها خیلی معروف شده، اسمش رونالدینیو ست دیگه.
میگه بابا افتخار آفرین شدی! بالاخره یه حرف درست در مورد فوتبال زدی.
حالا نمیدونه دلیلش اینه که تو فرودگاه ناریتا پنج ساعت جلوی یه تابلوی تبلیغاتی گنده از همین بازیکن نشسته بودم!
در حاشیه: این متن رو به خاطر تب فوتبال که این روزها داغه نوشتم. گفتم از قافله عقب نمونم یه وقت!!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر