من اصلن باید به شغل شریف پدر پولداری یا شوهر پولداری مشغول بودم تا همه پولهای باباهه یا شوهره رو آتیشش میزدم و تبدیل به در و تخته و شیشه و قاب میکردم و هی کیفور میشدم.
من دیوانه تغییر دکورم. خونه قوطی کبریتمون رو که از شدت کوچیکی نمی تونم این بلاها رو سرش بیارم اینه که هی استعدادم رو اینجا بروز میدم یه وقت پژمرده نشه!
اینجا مثلن حنایی شده که به صاحبش بیاد.
من دیوانه تغییر دکورم. خونه قوطی کبریتمون رو که از شدت کوچیکی نمی تونم این بلاها رو سرش بیارم اینه که هی استعدادم رو اینجا بروز میدم یه وقت پژمرده نشه!
اینجا مثلن حنایی شده که به صاحبش بیاد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر