در مقایسه با ژاپنی ها، مغز من پر از اطلاعات بی فایده ای هست که فقط به درد خودنمایی و ژست مطلع بودن میخوره.
این اطلاعات در اثر خوندن و پی گیری هزار تا موضوع بی ربط به هم تلنبار شده. از اونجایی که من یا شاید ماها خیلی دیر یاد میگیریم علایق مون اصلن چی هست و مجبوریم هزار تا چیز رو امتحان کنیم تا پیداش کنیم( اون هم تو سنی که شاید یکم دیر شده باشه)، بایتهای مخ بیچاره رو پر از دیتاهای الکی میکنیم.
در مقایسه ژاپنی ها به نظر خالی از کلی اطلاعات عمومی هستند که به نظر ماها مهم میاد و وقتی یکی ابرازفضل میکنه میگیم چقدر یارو با سواد ه. مثلن اینکه اونها از سیاست، جغرافی، تاریخ، زیست شناسی، زبان شناسی، جامعه شناسی، هنر، موسیقی، ورزش، علوم طبیعی و ... همه در کنار هم بی خبرند، باعث میشه اولش آدم کلی حس باسواد بودن بهش دست بده.
عوض همه این اطلاعات نصف نیمه و به درد نخور که با داشتن یه دایره المعارف یا یه سرچ تو ویکی پدیا کاملتر و درست ترش در دسترس هست، همشون اطلاعات کامل و جامعی از یکی دو تا رشته ای که مورد علاقشون هست دارند.
بعضی مواقع مثل امروز!هست که وقتی من یه سوالی در این موارد تخصصی میپرسم همه بهم یه جوری نگاه میکنند انگار که از پشت کوه اومدم(اومدم دیگه) و بهم میفهمونند پس تو چه جوری اومدی این رشته رو میخونی وقتی مثلن هنوز کامل نمیدونی ابزار و اطلاعات کار و آزمایش تو این رشته چی هست (شوشو هم همیشه بهم میگه باید اطلاعاتم رو کامل کنم ها اما تنبلی نمیذاره ).
اینجاست که میفهمم دونستن اسم وزیر جنگ بورکینافاسو یا اینکه بادهای جنوب شرقی آسیا از کجا و برای چی می وزه به هیچ دردی نمی خوره مگر ژست آب دوغ خیاری از نوع وطنی اومدن.
(حالا بین خودمون باشه، من تازه فهمیدم این رشته ای که دارم میخونم علاقه اول من نیست.)
دلم میخواست یه پاک کن برمیداشتم تمام اون سلولها رو از اطلاعات بیخودی پاک میکردم و شروع میکردم از اول اون موضوعاتی رو که دوست دارم به صورت حرفه ای خوندن و یاد گرفتن.
من دیگه دستم اومده وقتی یه بچه ژاپنی بهم میگه من از ماشین خوشم میاد، یعنی تا تهش رو بلده. و وقتی میگه من از تاریخ چیزی نمیدونم یعنی علاقه ای به دونستنش هم ندارم؛ بیخودی وقتم رو نگیر.
در حاشیه اول: غلط نویس نگارشی متن های اینجا داره رو اعصاب خودم هم پیاده روی میکنه. یه اشکالی یه قرن ه که این پی سی پیدا کرده و هیچ کدوم از نرم افزارهای فارسی که میشناسم روش درست کار نمیکنه.
والا به جون شما من هم نیم فاصله و بقیه مخلفات رو بلدم.
درحاشیه دوم: خیلی رنگ اینجا جیغ و چرت شده؟
عیبی نداره فعلن پر از انرژی م. باید تحملش کنید تا یه مدت اینجا بمونم دشارژ بشم انوقت باز میرم سراغ رنگهای ملیح!
این اطلاعات در اثر خوندن و پی گیری هزار تا موضوع بی ربط به هم تلنبار شده. از اونجایی که من یا شاید ماها خیلی دیر یاد میگیریم علایق مون اصلن چی هست و مجبوریم هزار تا چیز رو امتحان کنیم تا پیداش کنیم( اون هم تو سنی که شاید یکم دیر شده باشه)، بایتهای مخ بیچاره رو پر از دیتاهای الکی میکنیم.
در مقایسه ژاپنی ها به نظر خالی از کلی اطلاعات عمومی هستند که به نظر ماها مهم میاد و وقتی یکی ابرازفضل میکنه میگیم چقدر یارو با سواد ه. مثلن اینکه اونها از سیاست، جغرافی، تاریخ، زیست شناسی، زبان شناسی، جامعه شناسی، هنر، موسیقی، ورزش، علوم طبیعی و ... همه در کنار هم بی خبرند، باعث میشه اولش آدم کلی حس باسواد بودن بهش دست بده.
عوض همه این اطلاعات نصف نیمه و به درد نخور که با داشتن یه دایره المعارف یا یه سرچ تو ویکی پدیا کاملتر و درست ترش در دسترس هست، همشون اطلاعات کامل و جامعی از یکی دو تا رشته ای که مورد علاقشون هست دارند.
بعضی مواقع مثل امروز!هست که وقتی من یه سوالی در این موارد تخصصی میپرسم همه بهم یه جوری نگاه میکنند انگار که از پشت کوه اومدم(اومدم دیگه) و بهم میفهمونند پس تو چه جوری اومدی این رشته رو میخونی وقتی مثلن هنوز کامل نمیدونی ابزار و اطلاعات کار و آزمایش تو این رشته چی هست (شوشو هم همیشه بهم میگه باید اطلاعاتم رو کامل کنم ها اما تنبلی نمیذاره ).
اینجاست که میفهمم دونستن اسم وزیر جنگ بورکینافاسو یا اینکه بادهای جنوب شرقی آسیا از کجا و برای چی می وزه به هیچ دردی نمی خوره مگر ژست آب دوغ خیاری از نوع وطنی اومدن.
(حالا بین خودمون باشه، من تازه فهمیدم این رشته ای که دارم میخونم علاقه اول من نیست.)
دلم میخواست یه پاک کن برمیداشتم تمام اون سلولها رو از اطلاعات بیخودی پاک میکردم و شروع میکردم از اول اون موضوعاتی رو که دوست دارم به صورت حرفه ای خوندن و یاد گرفتن.
من دیگه دستم اومده وقتی یه بچه ژاپنی بهم میگه من از ماشین خوشم میاد، یعنی تا تهش رو بلده. و وقتی میگه من از تاریخ چیزی نمیدونم یعنی علاقه ای به دونستنش هم ندارم؛ بیخودی وقتم رو نگیر.
در حاشیه اول: غلط نویس نگارشی متن های اینجا داره رو اعصاب خودم هم پیاده روی میکنه. یه اشکالی یه قرن ه که این پی سی پیدا کرده و هیچ کدوم از نرم افزارهای فارسی که میشناسم روش درست کار نمیکنه.
والا به جون شما من هم نیم فاصله و بقیه مخلفات رو بلدم.
درحاشیه دوم: خیلی رنگ اینجا جیغ و چرت شده؟
عیبی نداره فعلن پر از انرژی م. باید تحملش کنید تا یه مدت اینجا بمونم دشارژ بشم انوقت باز میرم سراغ رنگهای ملیح!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر